تراوشات یک مغز له شده (ش.2)
ما واقعیت ها را در ارتباط بین اتفاقات پیرامونمان کشف می کنیم و هرچه کمتر تحت تأثیر شرایط باشیم درک ما از واقعیت دقیق تر است.
تراوشات یک مغز له شده (ش.1)
مشکل اکثر ما آدمــها این است که دچار روزمرگی شدیم. ما داریم از یک سری الگوهای ثابت در زندگی پیروی می کنیم بدون اینکه معنای آنها را واقعا بدانیم. سه واقعیت خیلی غم انگیز در مورد این الگوها این است که بیشتر این الگوها:
1. فایده ای به ما نمی رسانند.
2. ما از آنها هیچ لذتی نمی بریم.
3.در بیشتر موارد این الگوها به طرز متحیرانه ای اشتباه هستند.
ولی باز هم مؤمنانه تابع آنها هستیم.
کو مرهمی، که به شوقش بیاسایم دمی
تلاش ها سخت به ناکامی منجر می شوند و همه چیز بی فایده است انگار.
ناکامی که نه؛ سقوط! تو میخندی و(فقط) وانمود میکنی که همه چیز روبراه است ولی این پوسته ای از آن چیزی است که تو(ی واقعی) در آن زندانی هستی. پر از فریاد، پر از نیرو و پر از فکرهایی که به خودت مربوط است.
ولی این پوسته قد تو نیست.
من،
مثل دینامیتی هستم بی فتیله، که هیچ کس از حضورم با خبر نیست. جرقه ای کافیست تا همه چیز زیر و رو شود.
این لحظه ها بیش از پیش روی Nerve من راه میروند، این روزهای مسخره که بی فتیله میگذرند و انگار هیچ فایده ای ندارند.
Jacques Brel – Dans le port d’Amsterdam
Jacques Brel – Dans le port d’Amsterdam
شاهکار ژک برل
در بندر آمستردام
ملوانان می نوشند به سلامتی روسپیان آمستردام،
روسپیان هامبورگ یا هر کجای دیگر
یعنی به زنان می نوشند
که به آن ها می بخشند پیکر زیباشان را،
که به آن ها می بخشند بکارتشان را،
در ازای یک سکه طلا
و خوب که نوشیدند
دماغ شان را فرو می کنند در آسمان
فین می کنند در ستارگان
و وقتی من می گریم، آن ها می شاشند
بر زنان بی وفا
ترجمه : تینوش نظم جو – گلناز برومندی – source
برای چارشنبه سوری 90
خونه ديبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر ميان
داريه و دمبك مي زنن
مي رقصن و مي رقصونن
غنچه خندون مي ريزن
نقل بيابون مي ريزن
هاي مي كشن
هوي مي كشن
» – شهر جاي ما شد
عيد مردماس، ديب گله داره
دنيا مال ماس، ديب گله داره
سفيدي پادشاس، ديب گله داره
سياهي رو سياس، ديب گله داره
–
(برای چارشنبه سوری 1390)
ندای آغاز
… باید امشب بروم
من كه از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت كردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
كسی از دیدن یك باغچه مجذوب نشد
هیچ كس زاغچه ای را سر یك مزرعه جدی نگرفت
من به اندازه یك ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
پای كمیاب ترین نارون روی زمین
فقه می خواند…
پر کن پیاله را
پرکن پیاله را
كه این آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد
این جامها
كه در پی هم می شود تهی
دریای آتش است كه ریزم به كام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
من با سمند سركش و جادویی شراب
تا بیكران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های ژرف
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا كوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها
دیگر شرابم جز تا كنار بستر خوابم نمی برد
پر كن پیاله را
هان
ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلوده دور دست
پرواز كن
به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام كه عقابم نمی برد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تقلا و تشنگی
با این كه ناله میكشم از دل
كه آب
آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر كن پیاله را
ای کاش
ای کاش در ساعت های سخت بالا رفتن از کوه کسی با من بود.
نه به این خاطر که در رسیدن به قله کمکم باشد.
برای اینکه رسیدن به قله را با او جشن بگیرم.
2010 in review
The stats helper monkeys at WordPress.com mulled over how this blog did in 2010, and here’s a high level summary of its overall blog health:
The Blog-Health-o-Meter™ reads This blog is doing awesome!.
Crunchy numbers
A Boeing 747-400 passenger jet can hold 416 passengers. This blog was viewed about 3,000 times in 2010. That’s about 7 full 747s.
In 2010, there were 8 new posts, growing the total archive of this blog to 61 posts. There were 7 pictures uploaded, taking up a total of 998kb.
The busiest day of the year was January 27th with 41 views. The most popular post that day was شب سرد (شعر).
Where did they come from?
The top referring sites in 2010 were google.com, tarabestan.com, zirnevis.com, sheeidaa.blogfa.com, and raoros.com.
Some visitors came searching, mostly for تصاویر گرافیکی, سکوت, تصاوير گرافيكي, تصاویرگرافیکی, and اشعار محسن نامجو.
Attractions in 2010
These are the posts and pages that got the most views in 2010.
شب سرد (شعر) July 2007
3 comments
مرغ شیدا – محسن نامجو November 2009
5 comments
محسن نامجو October 2008
7 comments
قیصر امین پور درگذشت… November 2007
تجربه رنگها October 2007
ثانیه های معکوس
…ثانیه شمردن از شدم خسته من و خورده ترک شیشه ای خانه ی این دیوار و در .من شدم منجدم گویا و زده یخ ساعت .هست دردناک هم فکرش که گذشته هایی ،ندیدم آسمان از روزنه ای حتی گذشت که ثانیه هایی این در .میگذرد آهسته ،سرد و خاکستری روزهای .هستم آسمان از تکه ای جستجوی در سالهاست و (لعنتی LCD این) میکنم نگاه شیشه تکه ای در فقط من .تنهایی یعنی ،من زندگی نوع از زندگی .سختیست روزهای .میگذرد معکوس ثانیه ها
پس نوشت: کلماتم را معکوس بخوان.
م ا – ه ن ا و ی د – ن م
همیشه به چیزی فکر میکنم که مرا هیچ سودی از آن نیست. افکار مسخره داشتن برایم به قدر دیوانگی هایی که در خنده یک ناشناس میبینم خوشایند است. من چاکر لحظه های خوشی هستم که که چشمانم را میبندم و خوشی و خنکی زمان را حس میکنم و سفید میشوم.. و صدای پژواک دار خودم را میشنوم… چه حالی… ولی حیف که تهش دقایق گهِ سرگیجگی است… هشیار نه! دوست دارم که همیشه بی هوش باشم، و خیالاتی و تهی از خرد.
این کوته فکران عقل محور نمیدانند دنیای سفید و لخت دیوانگی چه دنیای قشنگیست… لباس عقل را در بیاور که ثانیه هایت صرف ساختن چیزی نشود که تو را هیچ سودی از آن نیست.
پی نوشت: زور نزن زجر مکش، این پنجره هم باز شدنی نیست
Simple
You said we can be happy
and I believed u
***
love
is not blind
it’s simple
I simply love you
پی نوشت:
چه شوخی چرندی! نه دروغ گفتم.
what a nonsense joke! no I lied
Jump Down
I want to jump down. I’m tired of this height… i wanna back to the ground, where i’m belonging to. let’s jump without thinking twice.
after this moment, every thing will be alright. eternal peace is waiting for us. let’s do it…
I call this: THE CALM, AFTER STORM.
1389
سال نو امسال زیاد ملموس نیست، هوا سرد نشد، انگار در پاییز همه فرو رفتیم. هوا خیلی گرم و افکار خیلی سرده.
ولی گور پدر هر چی فکر سنگی و متحجره، من نسبت به امسال احساس خوبی دارم.
(از آقا مسعود به خاطر شعر زیبایی که برام فرستاد تشکر میکنم)
عکسی از پاییز
– باز هم این سردرد لعنتی
– بد نبود ما هم این سردرگمی و منگی خلاص میشدیم.
– چه پاییزی شد امسال، طولانی ترین پاییز عمرم بود.
مرغ شیدا – محسن نامجو
آهنگ «مرغ شیدا» یکی از کارهای فوق العاده زیبا و عاشقانه محسن نامجو است که میتونم بگم یکی از بهترین کارهاشه. شعر این قطعه رو از سروده های آرزو خسروی و هوشنگ ابتهاج انتخاب کرده و در موسیقی، مثل همیشه تلفیقی از موسیقی راک و موسیقی خراسانی به همراه ساز سه تار استفاده کرده. این موسیقی یکی از کارهای زیبای محسن نامجوست که میشه گذاشت تو هدفون و چهارصد و هفتاد و نه بار گوش کرد.